سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عزیزمقلب من رو به تو پرواز می کندمرا ببخش ! از این جرم بزرگ که دوستی است و جنایت ها به مکافات آن رخ می دهد چشم بپوشان ؟ اگر به تو «عزیزم» خطاب کرده ام ، تعجب نکن . خیلی ها هستند که با قلبشان مثل آب یا آتش رفتار می کنند . عارضات زمان ، آن ها را نمی گذارد که از قلبشان اطاعات داشته باشند و هر اراده ی طبیعی را در خودشان خاموش می سازند اما من غیر از آن ها و همه ی مردم هستم . هر چه تصادف و سرنوشت و طبیعت به من داده ، به قلبم بخشیده ام . و حالا می خواهم قلب سمج و ناشناس خود را از انزوای خود به طرف تو پرتاب کنم و این خیال مدت ها است که ذهن مرا تسخیر کرده استمی خواهم رنگ سرخی شده ، روی گونه های تو جا بگیرم یا رنگ سیاهی شده ، روی زلف تو بنشینممن یک کوه نشین غیر اهلی ، یک نویسنده ی گمنام هستم که همه چیز من با دیگران مخالف و تمام ارده ی من با خیال دهقانی تو ، که بره و مرغ نگاهداری می کنید متناسب استبزرگ تر از تصور تو و بهتر از احساس مردم هستم ، به تو خواهم گفت چه طوراما هیهات که بخت من و بیگانگی من با دنیا ، امید نوازش تو را به من نمی دهد  آن جا در اعماق تاریکی وحشتناک خیال و گذشته است که من سرنوشت نامساعد خود را تماشا می کنمدوست کوه نشین تونیما
   مدیر وبلاگ
صفا
خوب نباشم بد نیستم
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :8
بازدید دیروز :1
کل بازدید : 4675
کل یاداشته ها : 20


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ